مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 11 بهمن 1402
چکیده
بازرگانی یا تجارت یکی از مهمترین بخش زندگی مردم از گذشتههای دور بوده است که مردم از طریق آن میتوانستند نیاز خود به کالاهای مختلف را از طریق مبادله با یکدیگر برطرف کنند؛ در واقع نیاز به کالاهای مختلف ...
بیشتر
بازرگانی یا تجارت یکی از مهمترین بخش زندگی مردم از گذشتههای دور بوده است که مردم از طریق آن میتوانستند نیاز خود به کالاهای مختلف را از طریق مبادله با یکدیگر برطرف کنند؛ در واقع نیاز به کالاهای مختلف که در سرزمینی وجود نداشت و یا بسیار محدود بود راه را برای سفرهای تجاری بازکرد تا تاجران و بازرگانان بتوانند کالاهای مختلف و مورد نیاز مردم شهرشان را از شهرها و سرزمینهای دیگر تامین کنند، بنابراین گسترش سفرهای تجاری نیاز به سرپناههای مختلف را در طول مسیر تا شهر مقصد به وجود آورد؛ چرا که تاجران و دیگر مسافران نیاز داشتند در مکانهای خاصی اقامتی کوتاه داشته باشند تا علاوه بر استراحت به خرید و فروش نیز بپردازند. فُندُق یکی از این سرپناهها بود که آن را میتوان با تفاوت هایی با خان (سرای و کاروانسرای) مترادف دانست. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از منابع موجود به این پرسش پاسخ دهد که فندقها در غرب جهان اسلام چه مکانیهایی بود و چه کارکردهایی داشتند. به نظر میرسد فندق بیشتر یک سرای تجاری با امکان اسکان موقت تاجران و مسافران بود که در داخل شهرها ساخته میشد، اما شکل ظاهری بنا و حتی کارکردهای آن براساس نوع اقامت مسافران و شرایط موجود در هر دوره متفاوت بود.
بلاد السودان یا همان سرزمین سیاهان در طی چندین سده، بهسبب شرایط اقلیمی و زیستی نامساعد، کمبود آب و محدودیت رفتوآمد مردمان سرزمینهای دیگر به آنجا، سرزمینی رازآلود و کشفناشده باقی ماند. حتی حاکمان ...
بیشتر
بلاد السودان یا همان سرزمین سیاهان در طی چندین سده، بهسبب شرایط اقلیمی و زیستی نامساعد، کمبود آب و محدودیت رفتوآمد مردمان سرزمینهای دیگر به آنجا، سرزمینی رازآلود و کشفناشده باقی ماند. حتی حاکمان مسلمان در جریان فتوحات شمال آفریقا بدین مناطق توجهی نداشته و به فتح این مناطق همت نگماردند. در نتیجه، اسلام به این مناطق راه نیافت و بومیان این سرزمین با گذشت زمان، بهسبب رفتوآمد تاجران مسلمان و یا مهاجرت و سکونت برخی از مخالفان حکومت یا عالمان دینی، در این منطقه با اسلام آشنا شدند. ناشناختهماندن این سرزمین در آثار جغرافینگاران مسلمان -که از قرن سوم آثار ارزشمندی را در شناساندن سرزمینهای مختلف از دور یا نزدیک به رشتۀ تحریر درآوردهاند- کاملاً مشهود است، چنانکه محدودۀ دقیق بلاد السودان در آثار آنان چندان مشخص نیست و اغلب به اشارات مبهمی از این منطقه و ذکر بخشها و یا شهرهایی از آن بسنده کردهاند. این پژوهش برآن است، با بررسی آثار جغرافینگاران تا پایان سدۀ هشتم، به این پرسش پاسخ دهد که دانش جغرافینگاران از سرزمین بلاد السودان تا چه حد بوده است؟ آثار آنان تا چه حد در تصویرسازی و دانشافزایی مسلمانان از منطقۀ ناشناختۀ بلاد السودان تأثیر داشته و آنان از چه منابعی در گردآوری مطالب خود استفاده میکردند و این مطالب تا چه میزان بر مبنای اطلاعات امروزی صحت یا تناقض داشته است؟این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که این سرزمین بهسبب شرایط آبوهوایی و ناشناختهبودن مسیرها و بومیان آنجا به نسبت سرزمینهای شمالی، شرقی و غربی قارۀ آفریقا کمتر شناخته شده بود. با اینهمه، بهمرور و با گسترش تجارت، سفر و حتی مهاجرتِ شماری از مسلمانان به این مناطق اطلاعات جغرافینگاران نیز از منطقۀ زیرصحرا فزونی یافت.