علم و چیستی آن از موضوعات بسیار چالشبرانگیز در میان متفکران عصر حاضر است. آلن فرانسیس چالمرز در کتاب چیستی علم خود درباره ماهیت و چیستی روشهای علمی بر اساس استقراء گرایی، ابطالگرایی، معقول گرایی، ...
بیشتر
علم و چیستی آن از موضوعات بسیار چالشبرانگیز در میان متفکران عصر حاضر است. آلن فرانسیس چالمرز در کتاب چیستی علم خود درباره ماهیت و چیستی روشهای علمی بر اساس استقراء گرایی، ابطالگرایی، معقول گرایی، نسبیگرایی، نظریههای نظم گریز و آفاق گرایی بحث نموده است. در کتاب دیگرش با عنوان علم و تولید آن نیز با بیان نظریه پوزیتیویستی و راهبرد تاریخی-جامعه شناختی سعی در دفاع از عینیت دانش علمی دارد؛ اما یافتهها حاکی از آن است که چالمرز در تبیین چیستی علم در اثر اول خود دارای ایراداتی است. هرچند سعی نموده بهگونهای آنها را در کتاب دوم خود برطرف نماید؛ اما ازآنجاکه مبانی فکری او برخاسته از نظریه کنت و بهتبع آن کانت و مبانی پوزیتیویستی است نتوانسته بین ذات داشتن و برساخته بودن علم جمع کند و در تبیین چیستی علم توفیقی به دست آورد. نگارنده به دنبال دستیابی به پاسخ این پرسش است که علم از دیدگاه آلن فرانسیس چالمرز چیست و خوانش او از علم چه تطوراتی داشته است؟ در نوشتار حاضر ابتدا به روش نقد درونی مبانی اندیشه چالمرز در دو اثر یادشده بررسیشده و سپس با استفاده از آراء حمید پارسانیا نقد بیرونی شده است. استاد پارسانیا جهت برونرفت از بحران ماهیت علم، آن را دارای هویت ذاتی و نفسالامری میداند که در جهان دوم و سوم باانگیزهها و زمینههایی وارد میشود و منحصر در دانش آزمونپذیر نیست. در نوشتار حاضر با استفاده از تبیین جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقا بودن علم و معرفت پاسخ اشکالات چالمرز در چیستی علم تبیین شده است.