بلاد السودان یا همان سرزمین سیاهان در طی چندین سده، بهسبب شرایط اقلیمی و زیستی نامساعد، کمبود آب و محدودیت رفتوآمد مردمان سرزمینهای دیگر به آنجا، سرزمینی رازآلود و کشفناشده باقی ماند. حتی حاکمان ...
بیشتر
بلاد السودان یا همان سرزمین سیاهان در طی چندین سده، بهسبب شرایط اقلیمی و زیستی نامساعد، کمبود آب و محدودیت رفتوآمد مردمان سرزمینهای دیگر به آنجا، سرزمینی رازآلود و کشفناشده باقی ماند. حتی حاکمان مسلمان در جریان فتوحات شمال آفریقا بدین مناطق توجهی نداشته و به فتح این مناطق همت نگماردند. در نتیجه، اسلام به این مناطق راه نیافت و بومیان این سرزمین با گذشت زمان، بهسبب رفتوآمد تاجران مسلمان و یا مهاجرت و سکونت برخی از مخالفان حکومت یا عالمان دینی، در این منطقه با اسلام آشنا شدند. ناشناختهماندن این سرزمین در آثار جغرافینگاران مسلمان -که از قرن سوم آثار ارزشمندی را در شناساندن سرزمینهای مختلف از دور یا نزدیک به رشتۀ تحریر درآوردهاند- کاملاً مشهود است، چنانکه محدودۀ دقیق بلاد السودان در آثار آنان چندان مشخص نیست و اغلب به اشارات مبهمی از این منطقه و ذکر بخشها و یا شهرهایی از آن بسنده کردهاند. این پژوهش برآن است، با بررسی آثار جغرافینگاران تا پایان سدۀ هشتم، به این پرسش پاسخ دهد که دانش جغرافینگاران از سرزمین بلاد السودان تا چه حد بوده است؟ آثار آنان تا چه حد در تصویرسازی و دانشافزایی مسلمانان از منطقۀ ناشناختۀ بلاد السودان تأثیر داشته و آنان از چه منابعی در گردآوری مطالب خود استفاده میکردند و این مطالب تا چه میزان بر مبنای اطلاعات امروزی صحت یا تناقض داشته است؟این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که این سرزمین بهسبب شرایط آبوهوایی و ناشناختهبودن مسیرها و بومیان آنجا به نسبت سرزمینهای شمالی، شرقی و غربی قارۀ آفریقا کمتر شناخته شده بود. با اینهمه، بهمرور و با گسترش تجارت، سفر و حتی مهاجرتِ شماری از مسلمانان به این مناطق اطلاعات جغرافینگاران نیز از منطقۀ زیرصحرا فزونی یافت.